نویسه جدید وبلاگ
جهنم و بهشت یک تفاوت واقعی
مردی در باره ی جهنم و بهشت با خدا صحبت می کردم. خدا گفت :"با من بیا من را به تو نشان خواهم داد."
آنها وارد اتاقی شدند که گروهی از انسانها اطراف دیگ بزرگ پر از گوشتی نشسته بودند .اما هر کسی از شدت گرسنگی و سوء تغذیه در مانده و ضعیف و بی حال به نظر می رسید.
هر کدام قاشقی در دست داشتند که توی دیگ بزرگی فرو می بردند.
قاشق ها آنها دسته ی بسیار طویلی داشتند که از دست خود آنها درازتر بود به طوری که آنها قادر نبودند غذا را داخل دهان خود ببرند .
رنجی که تحمل می کردند واقعا غیره قابل تصور و وحشتناک بود .
بعداز چندی خدا گفت :بیا حالا مایلم تا بهشت را به تو نشان دهم.
آنها وارد اتاقی شدند که دقیقا مثل اتاق قبلی بود همان بود همان دیگ پر از گوشت گروه انسان ها و همان قاشق ها ی دسته دراز با این تفاوت که همه ی انسانها خوشحال و شاداب بودند و به نظر می رسید که تغذیه ی خوب و کافی داشتند .مرد گفت:من سر در نمی آورم با این که در این دو اتاق همه چیز نظیر هم می باشد چرا اینجا همه خوشحال و شادابند اما در اتاق دیگری همه بیچاره و در مانده اند؟خدا لبخندی زد و گفت :زیرا اینجا همه ی انسان ها آموخته اند که چگونه به یکدیگر یاری کرده و غذا را در دهان یکدیگر بگذارند.
"آن لندز"